شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
آب زنید راه را، هین ! که نگار میرسد!
مژده دهید باغ را، بوی بهار میرسد!
...
...
عشق ،اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
هر چه گفت و گوی خلق، آن ره، ره عشاق نیست
...
...
آيدا مرادي آهني بسيار شهامت آميز و مقتدرانه پا به اين گونه و سبك داستاني در عرصهء ادبيات خاص داستاني گذاشته است . روايتي به ظاهر ساده و عوامانه ، ولي پيچيده و خاص ؛ مانند جامعه ء متلاطم و پر تنش امروزه . حوادث اينده كشور برخاسته و منتج از گذشته اش است . فردا ابستن حوادث ناگواري است اگر باروت اتش بگيرد . باروت جنگ و كشتار در زمين زير پاي امان . مثل كيف گلف كه روي زمين باروت دار افتاده است ؛ مثل " گلف روي باروت " ...
چو با ما ، یار ما، امروز جفتست
بگویم، آنچه هرگز کس نگفتهست!
...
...
داستانهاي مجموعه داراي تم يكسان و مضمون مشابه اي اند . غم از دست دادن و فقدان دوست داشتنني ترين فرد زندگي . نويسنده عمدا و عامدا اين سيزده داستان را در پنج گروه كه با شماره بندي (1) تا (5) از هم جدا شده اند ، جاي داده است . هر گروه از داستانها در پي بيان گونه اي از دست دادن كسي براي قهرمان يا راوي داستاني را شرح مي دهد ...
فقر نگاه تاريخي نسبت به مسائل فلسفي و هنري و ادبي ، عامل اصلي واپس ماندگي ماست و اين خود سرچشمه از نگاه دايره وار ما دارد كه تاريخ را بمانند مغرب زمين ، نمي توانيم به گونه ء خطي مورد نظر قرار دهيم . به همين دليل تصور مي كنيم عرفان بايزيد و عين القضات و شمس تبريزي ، عين عرفان فلان عليشاه دوره قاجار يا دورهء معاصر است...
كتاب حدود 550 صفحه بوده و داراي يازده فصل اصلي و 27 مقاله نوشتاري از سوي 24 مولف متن است . واكاوي و معرفي جهان انديشه و زبان سحرگونه حافظ از منظرهاي گوناگون وغور و تحقيق در زندگي او و بررسي روزگار وانفساي آن دوران از سويي موجب آن شده است كه كتاب ياد شده همچون دايره المعارفي براي حافظ پژوهان و و حافظ دوستان باشد ...
" سلام است "
تو را در دلبری دستی تمام است
مرا در بیدلی درد و سقام است
...
...
عكسها ياداور گذشته اند . خاطرات تلخ و شيرين دوران كودكي و نوجواني كه اكنون حسرت الود نگاه نگرنده است . حسرت بودن در هسته ي اوليه خانواده؛ حسرت از دست دادن عزيزان ؛ حسرت عشقهاي ناكام و زودگذر جواني ؛ حسرت نداشتن ها و داشتن هاي غبطه برانگيز ؛ حسرت اندوه شكسته شدن غرورهاي بجا ونابجا ؛ حسرت غم دلگير فراموش نكردنها ؛ حسرت از ته دل خوشحال شدن و خنديدنهاي كودكانه ...
شتر، جواب گفت كه : " من چون بر سر عَقبه برآيم نظر كنم ، تا پايان عَقبه ببينم ؛ زيرا بلندسرم و بلند همتم و...
حال و هواي اكثر داستانها و وجه مشترك انها غريبه گي و متفاوت بودن فضاي قصه و نگاه شخصيتهاست . جهان تلخ و اندوهناكي ، قهرمانان بيمار گونه يا وهم اميز داستانها را احاطه كرده است . قصه ها ابزورد به معنا و تعاريف مكاتب ادبي غربي نيستند ولي گونه اي ترس و وحشت دروني از چيز و چيزهايي ذهني و سوبژاكتيو ، شخصيتها را دربرگرفته است . توهم ريشه ي درخت شدن و زائده دراوردن بدن انساني ، توهم نفرت اميخته با عشق ، يخي شدن ادمهاي كريستال گونه ، رقابت ظاهري استاد و شاگردي در سرقت طرح قالي اما جنگ غرور و خودخواهي دروني ، مردن و توهم از بين رفتن سايه ي جسم مادي ...
طبیب دردِ بیدرمان کدامست؟
رفیق راه ِبیپایان کدامست؟
اگر عقلست، پسْ دیوانگی چیست؟
وگر جانست ، پسْ جانان کدامست؟
...
...
روايت گويي شاعران بزرگ كه بر گرفته از سنت و ميراث فرهنگي ، ديني و ادبي بسيار كهن در تاريخ تمدن بشري است ، ريشه در ناخوداگاه جمعي انسان دارد . روايت يك شيوه استدلال و يك روش بازنمايي جهت درك جهان انساني است . مولاناي شاعر عارف با انتخاب سبك روايي خاص خود در مثنوي در پي بيان و تفسير هدفهاي عرفاني و تعليمي مورد نظرش است تا با خلق معاني جديد در قالب روايت مبتني بر تداعي جريان سيال ذهن به اندازه كافي جذابيت براي مخاطب متن را فراهم كند . كتاب "روايت شناسي داستانهاي مثنوي " پايان نامه خانم دكتر سميرا بامشكي ، در همان سال اول برنده و برگزيده اين دوره بوده كه ...
(مقالات شمس تبريزي ، دفتر اول/ص 76سطر 9)
همنشيني با بزرگان و پيران طريق ادمي را به لحاظ روحي و ذهني اغناء كرده و قدرت روحي به او مي بخشد . سخن تاثيرگذار و سلوك موثر از كسي كه الگو و راهنماست ان چنان شهامت و شجاعت دروني ايجاد مي كند كه انسان سالك و جستجوگر ، احساس خوش امنيت و فراخ خاطر ...
حامد اسماعيليون مي داند كه تقابل و رويارويي فرهنگ سنتي و مدرن، موجب قوام و پختگي شخصيت و شكل گيري موقعيتهاي دراماتيك مي شود و به همين دليل با پيش كشيدن ساحت هاي سياسي و اجتماعي و قرار دادن راوي متن در بطن جامعه ي حاشيه اي شهر ، به نوعي وازدگي و عقيم شدگي روشنفكري در ايران را در چند دهه ي اخير به نقادي و تصوير مي كشد . فرار قهرمان اصلي داستان از شهرك پس از پس زدگي جامعه ، همان حكايت مهاجرت نخبگان و فرهيختگان است در اين تقابل و رويارويي جهان بيني ها ...
تا نقش ِخیال ِدوستْ با ماست
ما را همه عمر، خود تماشاست
آن جا که وصال ِدوستانست
والله که میان خانه ، صحراست
...
...
باورپذيري پيرنگ داستاني و شخصيتهاي اصلي و فرعي قصه با نقل تكنيكي و زباني روايت و با اميختن خرده حكايتهاي داستاني متعدد از همسايگان سنتي راوي ، همكاران اداري ، دربان هتل ، فيلمبرداران كليپ تبليغاتي نماينده اصلاح طلب مجلس و غيره كاملا جاافتاده و قابل لمس است ، ولي همدلي و همراهي مخاطب با قهرمانان داستان به سختي و دشواري قابل دستيابي است . داستان در سطح اول روايت بخوبي جاافتاده است و با تمامي اشارات بينامتني و فرا متني اش كه ياداور برخي از رمانهاي چند سال اخير ...
ز میخانه دگربار این چه بوی است؟
دگربار این چه شور و گفت و گوی است؟
جهان بگرفت ارواح مجرد
زمین و آسمان پر های و هوی است
...
...
از سه ناحیه، زبان مادری ما در خطر است. یکی، کسانی که میخواهند ما عین ترکیه بنویسیم. بله، ترکیه ادبیات پیشرفتهای دارد ولی ما نمیتوانیم قاطی آنها بشویم و اگر این اتفاق بیفتد، اصلاً حذف خواهیم شد. دلیلی هم ندارد. گذشته از آن، یک حادثهی عجیب در ترکیه اتفاق افتاده است و این زبان تغییر یافته است؛ آن هم فقط در سایهی این الفبا. یعنی زبان نرم شده است و مثلاً دیگر در زبان ترکیه خ وجود ندارد و یا ...
مجيد قيصري در موخره كتاب مي گويد كه راوي خاطرات زندگي نقل شده در كتابش يك طلبه جوان عراقي بوده است و حكايت نقل شده مثلا قصه واقعي است . راست و دروغ اش با خودش . شايد خيالات مولف باشد و يا روايت او از يك زندگي . هر چه كه هست ، ما الان با داستاني بلند روبروييم ، از جنگ ايران و عراق و از نگاه طرف عراقي . در اين حالت اين كتاب جزء معدود كتابهايي است كه ...
حامد حبيبي در مجموعه داستان " بوداي رستوران گردباد " كه نام غريب و عجيبي است با سيزده داستان كوتاه كه هيچكدامش فضاسازي مشابه و يا شخصيتهاي يكسان ندارند ، در پي ايجاد ذهنيتي خاص است . او با روايتهاي متفاوت و تلخ گونه اش به دنبال من وجودي است . من واقعي كه تنهاست . مني كه در بودن يا نبودنش شك دارد ...
آب زنید راه را، هین ! که نگار میرسد!
مژده دهید باغ را، بوی بهار میرسد!
...
...
چنانكه گفت هارون الرشيد كه اين ليلي را بياوريد تا من ببينمش كه مجنون چنين شوري از عشق او در جهان انداخت ، و از مشرق تا مغرب قصه عشق او را عاشقان آينه خود ساخته اند .
خرج بسيار كردند و حيله بسيار ، و ليلي را بياوردند . به خلوت درآمد خليفه شبانگاه ، شمعها برافروخته ، دراو نظر مي كرد ساعتي ، و ساعتي سر پيش مي انداخت ...
علي چنگيزي در هر سه كتابي كه از او خوانده ام ، موتيف هاي يكساني را دنبال مي كند . سربازي و پادگان ، كوير و تشنگي ، كاروانسرا و گنج ، مرگ و قتل ، سفر و جاده ، ... مضمونهايي اند تا او فضاسازي لازم را براي پيرنگ روايتش بسازد . شخصيتهاي فرودست جامعه و رانده شده از اجتماع ، محمل داستان گويي او هستند . رخدادها و حوادث متن ، اغلب سهمگين و غير منتظره نيستند . راوي با نقل انگيزه و منظور قهرمانان داستان ، موتور محرك قصه را ...
شخصيتهاي اثر و قهرمانان رمانُ نمونه اي انتخاب شده از اين افراد اينده ساز مملكت در دهه هفتاد و هشتاد اند . نسلي كه همزمان با دگرگوني معيارها و ارزشهاي اجتماعي و انساني در جامعه متولد شده اند ، در دهه پنجاه ، و امروزه در ميانسالي در پي معناي زندگي اند . زندگي يي كه جواني اش در سيلاب و توفانهاي سياسي صدمه ديده و سرخورده شده است . ساختار روايت داستان و يا در حقيقت شكل پنهان رمان ، بيانگر اين سردرگمي يا سرخوردگي دروني ، اين تعالي يا افول معنوي ، اين دگرگوني يا تغيير روابط خانوادگي ، اين سركوبگري عشقهاي ازلي و ابدي انساني ...
مرا چون تا قیامت یار، این است
خراب و مست باشم کار ، این است
نه عقلی ماند و نی تمیز و نی دل
چه چاره ؟ فعل ِآن دیدار این است
...
...
دغدغه هويت ملي و هويت فرهنگي در نويسنده اي مانند فاكنر كه در زمان شروع رونق تمدن مدرن امريكايي مي زيسته است ، بيانگر آگاهي و هوشياري اوست به تاثير اسطوره ها ، افسانه ها و قصه هاي اخلاقي گذشته يك قوم و ملتي در دوران گذار از سنت به مدرنيته . فاكنر، منتقد اوج گرفتن مفهوم فردگرايي در فرهنگ معاصر و مدرن در قبال مفهوم جمع گرايي جامعه سنتي است . او مي داند كه با اين تغيير ...
آقاي دولت آبادي نوشتن در باره بيست و دو نفر از دوستان و اشنايان و علاقه مندانش را با قدر شناسي تامي و با نگاهي انباشته از مهر و دوستي صادقانه بهانه اي كرده است در قالب يك كتاب كم حجم 160 – 170 صفحه اي . اكثر شخصيتهايي كه نوشته ها در باره اشان است ايراني اند ، بجز سه نفر ؛ پيتر هانكه ، ارتور ميلر ، و جيمز جويس ايرلندي ...
بگو ! ای یار همراز این چه شیوه است؟
دگرگون گشتهای باز، این چه شیوه است
دگربار، این چه دامست و چه دانه است
که ما را کشتی از ناز، این چه شیوه است
...
...
اولين كتاب آقاي مهدي شريفي نويسنده جوان قمي كه به قول خودش در شلوغي خيابانهاي شهر هم گم مي شود و هم تنها ، به نام " تن ها " داستان بلند و خوشخواني است كه نشر چشمه اقدام به چاپ و نشرش كرده است . كتاب داراي قصه بسيار جذاب و گيرايي است كه با زبان روان و ساده اش ، حكايت مرگ و تنهايي آدمهاي يك خانواده را از زبان راوي اول شخص بيان مي كند . كشش خوانش قصه كتاب با روايت غير خطي اش ...
![]() |