شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 
 

 موراكامي استاد قصه گويي از تخيل هاي سركش و آرزوهاي بي پايان نهفته در نهاد بشري است .  لذت خوانش قصه هاي او غير قابل توصيف است ؛ لذتي دروني و عميقي كه ناشي از همذات پنداري مخاطب اثر با قهرمانان داستانهاست . باور كنيد كه موراكامي استاد سخن جان قصه طلب آدمي است ! قصه هاي او ، نداي وجدان انساني انسان معاصر در عصر تنهايي و سرگشتگي بشريت پست مدرن است ...


برچسب‌ها: موراكامي, نقد, كتاب, داستان
ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ساعت 19:1  توسط رضا جوانروح  | 

بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت

سرمست همی‌گشت به بازار مرا یافت

 

پنهان شدم از نرگس مخمور،  مرا دید

بگریختم از خانه خمار،  مرا یافت

...

...


برچسب‌ها: غزل, مولانا, شمس, عرفان
ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ساعت 14:52  توسط رضا جوانروح  | 
 

    مريم حسينيان و كتابسراي تنديس رمان " بهار برايم كاموا بياور " را همين امسال  و در 180 صفحه چاپ و منتشر كرده اند .

    فرم وشكل نامه گونه روايت داستاني ، اطلاعات دهي قطره چكاني و شخصيت پردازي قهرمانان قصه در فضاي تيره وتلخ خانه روستايي دو طبقه جن زده محل ارواح و اشباح انسان گونه ، از همان شروع خوانش ، آدمي را درگير راز و رمزي وحشت گونه و دلهره آور مي كند ...


برچسب‌ها: كتاب, رمان, نقد, داستان
ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ساعت 8:7  توسط رضا جوانروح  | 
 

    آنجلو پولوس رفت .  واي ! چقدر دردناك . منتظر ادامه "دشت گريان " ش بوديم كه ناگهان رفت . روايت گر تنهايي ها  و قصه گوي رنجهاي بي درمان دروني ها رفت . آدمي را دردهايي است كه به هيچ دارويي درمان نمي شود ، چون دارويي ندارد اين درد بي درمان ! ديدن "گام معلق لك لك " و سكانس بي نظير سينمايي عروسي كنار رودخانه مرزي است كه اندكي از اين درد جانكاه بودن را شايد كاهش  دهد ...


برچسب‌ها: آنجلو پولوس, سينما, مرگ, فيلم
ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰ساعت 9:22  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا