|
شمس ِ مولانا
|
||
|
دغدغه های یک روح |
باز فرو ریخت عشق از در و دیوار من باز برید بند اشتر کین دار من
باز هم دگر بار اذر ماه رسید از راه . ماه قونیه و خورشید تبریز . روزگاران خوش سرمستی در کوچه های مولانا و باغ های شمس تبریز.
باز هم دگر بار یاران یار رفتند از این دیار . یارکان مست و هوشیار . دلداران سرگشته ء ایام . عاشقان شوریدهء دوران .
باز هم دگر بار ریخت اوای مستان در کوی و برزن ان مکان . جایگاه عشق و بریدن بند عقل و جان .
باز هم دگر بار ... امد صلا که ای دوستان ، هم رهان ، دلدادگان ، شوریده گان ، ... های و های کجایید ... کجا ؟
...
در تاریخ عرفان ایرانی، نَه تاریخ تولد و نَه تاریخ مرگ شمس تبريزي به تحقیق مشخص شده است، لیکن تاریخ آشنایی و رودررویی شمس با مولانا در قونیه به يقين و قطعاً مشخص است " 26جمادی الاخر سال 642 هجری قمری، برابر 29 نوامبر سال 1244 میلادی، برابر 8 آذر ماه سال 622 هجری شمسی"...
|
|