شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
استاد ملكيان در سخنراني حاضر*به تعريف معنويت و بحران معنويت و شرح و بسط مؤلفههاي معنوي زيستن ميپردازد. ايشان سيزده مولفه را در اين خصوص برميشمارند: ۱. زندگي اصيل داشتن، ۲. بياعتنايي به داوريهاي ديگران، ۳. مقايسه نكردن خود با ديگران، ۴. فهم و هضم تفاوتهاي خود با ديگران، ۵.عشق به انسانها، ۶. رضا دادن به تغييرناپذيرها، ۷. اینجایی و اكنونی بودن، ۸. حال را تسليم قيد و بند گذشته نكردن ، ۹. انضباط دروني داشتن، ۱۰. جدي گرفتن زندگي ، ۱۱. صداقت داشتن، ۱۲. جستجوگر علم نافع بودن و ۱۳. سكوت هر چه بيشتر ...
اگرچه هر كس با اعتقاد و جهان نگري خودش و رفتار بر گونه اي از اخلاق هاي سه گانه ياد شده مي داند كه ( دروغ ، دزدي ، خيانت ، غيبت ، ظلم ، زنا ، قتل ، ... ) نادرست و مذموم است ، ليكن در شرايط انساني و موقعيت هاي گوناگون فردي و وضعيت هاي اجتماعي بر خلاف دانش ذهني و پيشيني اش به نا بهنجاري اخلاقي مستمسك مي شود . چرا میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی ما اختلاف و تضاد وجود دارد؟...
تلاش در تغییر جهان پیرامونی و عصیان و اعتراض دائمی به آنچه که هست و آنچه که آنگونه می خواهد نیست، از شاخصه ها و مولفه های تجدد گرایی و مدرنیته است. اینکه این مولفه، همچون مولفه اخلاق و یا مولفه نسبی گرایی و مولفه پلورالیسم (تکثرگرایی ) و دیگر مولفه های جامعه مدرن شهری و نظام فکری انسان جدید و مدرن در موازات و یا عرض یکدیگرند و يا هر کدام تاثیر خودش را بسته به نوع جامعه و سطح مدرنیته آن بیش و کم در پدیده های بیرونی و درونی انسان می گذارد...
در یک تحلیل کلی میتوانیم ادعا کنیم که پس از انقلاب ادبیات خلاق ما از نظر محتوا، یعنی مفهوم یا پیامی که شاعر یا نویسنده به خواننده میخواهد برساند، از سیاست دور شده است. با وجود آنکه ادبیات به اصطلاح مستقل در مقایسه با آثاری که پیش از انقلاب سراغ داریم، سیاستگریز است، اما با این حال همچنان در دستور کار ممیزی قرار دارد...
کوندرا را همه جا نمی شود خواند.مثلا وقتی در اتوبوس رهسپار مقصدی هستی؛و یا در مطب پزشکی در انتظار نشسته ای. کوندرا را فقط باید زمانی خواند که مختص کوندرا باشد.برای خواندن آثار وی باید وقت گذاشت زیرا آن نگاشته ها برای پر کردن اوقات بیکاری نیست. در غیر این صورت آنچه را که می خوانی یا پیش پا افتاده و مبتذل خواهی یافت و یا اینکه مطالبی بی سر و ته...
جلالالدين رومي در مثنوي معنوي ، جهان را قرائت ميكند؛ قرائتي داستاني عرفاني. مثنوي وي بيش از هر چيز يك "خواندن" است، خواندن جهان كه شامل انسان هم هست ، به مثابه پديدارهايي كه معناي نهايي همه آنها " خدا " است. سبك اين خواندن " حكايت " است و او يك حكايتكننده است . او از آنچه بر جهان گذشته و ميگذرد و به صورت پديدارها آشكار ميشود حكايت ميكند...
کییرکگور، تلفظ درست این کلمه، طبق نظر فرهنگهای اعلام وبستر، به زبان دانمارکی کییرکگور است و تلفظهای دیگر مثل کیرکگور و کیرکگارد و ... دانمارکی نیست. در زبان دانمارکی که ایشان اهل آنجاست به این صورت تلفظ میشود یعنی اولا آخر تلفظ نمیشود و ثانیا دو حرف با صدای او خوانده میشود. او فیلسوف الهی اگزیستانسیالیست دهه اول قرن نوزدهم است. عمر کوتاهی داشت و 43 سال بیشتر عمر نکرد. اما حجم آثار او بسیار عظیم است، به طوری که هنوز بسیاری از آثار او به زبان انگلیسی ترجمه نشده است...
اکنون ۶۶ سال از زمانی میگذرد که پای نخستین سربازان اتحاد جماهیر شوروی، در پایان ژانویۀ ۱۹۴۵، به آشویتس رسید و درهای این اردوگاه به روی فاتحان جنگ گشوده شد. این اردوگاه در هنگام ورود سربازان شوروی ۷۰۰۰ زندانی داشت که همۀ آنان تقریباً بازماندگان آن یک و نیم میلیون نفری بودند (۹۰ درصد آنها یهودی بودند) که به این اردوگاه آورده شده بودند. چند روز قبل از رسیدن سربازان شوروی، نازیها ۶۵۰۰۰ نفر از این بازماندگان را از میان برده بودند تا هیچ سندی...
![]() |