|
شمس ِ مولانا
|
||
|
دغدغه های یک روح |
" زندگي اصلا يعني چه ؟ "
نگاهي به كتاب " چاقوي شكاري " هاروكي موراكامي
آقاي مهدي غبرائي هفت داستان از مجموعه داستان " بيد كور و زن خفته " موراكامي را انتخاب و ترجمه و در قالب كتاب " چاقوي شكاري " منتشر كرده است . قبلا نيز در مجموعه ديگري با عنوان " گربه هاي آدمخوار " از اين كتاب موراكامي انتخابي صورت پذيرفته بود .
كتاب 150 صفحه اي حاضر كه به همت نشر نيكوي مشهد در سال 1390 و با قيمت 3800 تومان در تيراژ 2000 مجلد چاپ و انتشار يافته است ، با اولين داستان به اسم " تهوع 1979 " و با مضمون روانكاوانه اي شروع و با داستان " روز تولد " خاتمه مي يابد . سومين داستان اين مجموعه " چاقوي شكاري " نام دارد كه عنوان كتاب هم از اين اسم به عاريت گرفته شده است .
موراكامي مانند ديگر داستانها و رمانهايش و در پي گسترش قدرت تخيل بي همتاي داستان گويي اش ، همان مضامين هميشگي و دغدغه هاي پايان ناپذير وضعيت وجودي بشري را مطرح مي كند . حس گمگشتگي و فقدان ، رها شدگي و تنهايي انسان ، جستجوي معناي زندگي و هويت فردي ، گسترش مرزهاي جهان واقعي و فرا واقعي ، همه و همه اين درد هاي دروني اگزيستانسي بشري بهانه اي است براي او تا قصه هايي از جنس و نوع فولكور ژاپني را به فرم و شكلي بسيار مدرن و يا پست مدرن و با زباني روان و لحني شيرين روايت كند .
در داستان " آينه" كه كوتاهترين قصه اين مجموعه داستاني هم هست ، راوي در پي دريافت دنياي مرگ و ديدن شبح مردگان به مثابه طرف مقابل دنياي زندگان است و تجربه رو دررويي شبانه اش با تصوير شبح گونه اش در آينه اي را ، تعريف مي كند كه انعكاس من ديگرش ، من ديگري كه هرگز نبايد بوده باشد و بي شك خودش نبوده است ، ميباشد ؛ در صورتيكه اصولا آينه اي در كار نبوده است !
" آنچه ديده بودم شبح نبود . خيلي ساده ، خودم بودم . هرگز يادم نمي رود كه آن شب چقدر ترسيده بودم و هر وقت يادم مي افتد ، اين فكر هميشه به ذهنم مي رسد كه ترسناكترين چيز جهان خودمانيم . نظر شما چيست ؟ " ( ص / 79 )
در داستان بسيار جذاب و پر معناي " خور هنلي " حكايت از دست دادن پسر نوزده ساله يك زن ميانسال ژاپني در اثر حمله كوسه به خليج ساحلي موج سواري در هونولولوي امريكا روايت مي شود . زن كه پيانيست حرفه اي بارها و كافه هاست در اثر اين فقدان و حس غمبار حادثه به مدت ده سال تعطيلات تابستاني اش را هربار به مدت سه هفته در اين ساحل مي گذراند تا ياد و خاطره پسر از دست رفته اش را زنده كرده و به معنايي در زندگي بي ثمرش برسد . دو جوان موج سوار ژاپني كه اتفاقي با اين زن آشنا شده اند ، حكايت ديده شدن يك موج نورد يك پاي ژاپني را برايش واگويي مي كنند و زن سراسيمه تمام طول ساحل هنلي را در روياي ديدن شبح پسرش مي نوردد ولي دريغ از نشانه اي آشنا . گويي شبح پسرش سر قهر و نا سازگاري با او دارد .
با خواندن اين مجموعه داستاني ، نمي دانم چگونه و چطور ياد فيلم بسيار زيبا و قوي " كوايدان " ماساكي كوبا ياشي افتادم كه تمامي اپيزود هاي داستاني فيلم درگيري مابين دنياي زندگان و دنياي مردگان در فرهنگ و رسوم اقوام ژاپني است . تماس ارواح و اشباح بي آزار و با آزار در اين فيلم با قهرمانان قصه ها و ارتباط مابين دو دنياي يادشده با نشانه هاي اخلاقي و پندهاي آموزنده همراه است . در اين كتاب هم موراكامي با استفاده از افسانه ها و اسطورهاي ژاپني نقبي به دنياي اخلاقي و اجتماعي معاصر مي زند و انتقادات زيركانه اي به سنت قديم اخلاقي ملت ژاپن وارد مي كند .
مكافات عمل غير اخلاقي قهرمانان داستاني موراكامي بسيار اين جهاني و از جنس انساني است . نگاه بي نظير او به مسئله تنهايي بشر و فقدان دروني انسان ، در شكل اعتراض به آداب و رسوم قديمي ملت ژاپن ، موجب همدلي و همراهي مخاطب اثر مي گردد . عنصر باورپذيري روايت در داستانهاي فراواقعي ( سوررئاليستي ) او آن چنان صحيح و محكم از كار در مي آيد كه خواننده اثر بدون هيچگونه شك و ترديدي نوع نگاه و جهان نگري او را مي پذيرد .
" گفتم: با اين حال ، بايد قبول كني كه تخصص تو در رابطه داشتن با زنهاي دوستانت جندان هم عادي نيست . "
" پس چيزي كه به من مي گويي ، آقاي موراكامي ، اين است كه احساس گناه – احساسي كه خودم از آن بي خبرم – شايد شكل تهوع را به خودش گرفته ، يا وادارم كرده چيزهايي را بشنوم كه وجود خارجي نداشته ؟" (ص 21 )
موراكامي متولد 1949 ميلادي و از جوانان دهه شصت جنبش دانشجويي است . نيروي جنبشي و انرژي فوراني آن دوران همراه با احساس خشمي مهار ناپذير موجب بروز خصوصياتي خاص مانند ، قهرماني گري و شرارت ، سرخوشي و سرخوردگي ، شهادت طلبي و خيانتكاري ، مطالعات عميق و سطحي ، سكوت و زبان آوري ، به صورتي پررنگ و اغراق آميز شده بود . در دهه شصت ميلادي كه موراكامي آنرا با عنوان " ماقبل تاريخ مرحله متاخر سرمايه داري " نامگذاري مي كند ، فروريختن فرهنگ عاميانه سنتي نسل درگير اين مسائل ، بحراني هويتي و وضعيتي وجودي را به همراه آورده است .
اين دوران گذر از سنت به مدرنيته و فروپاشي ارزشهاي متداول فرهنگي و قومي ، دستمايه موراكامي است براي پرداخت قصه هايي از جنس فرهنگ سنتي قديم قومي . محتواي اصلي داستانهاي اين مجموعه علاوه بر دغدغه هاي هميشگي وجودي بشري ، مضامين اخلاقي همچون : عذاب وجدان در داستان " تهوع 1979 " ؛ بكارت دخترانه در داستان " فرهنگ عامه اي براي نسل من... " ؛ خيانت در داستان " چاقوي شكاري " و يا " آينه " ؛ عدم امكان ارتباط انساني در داستان " عمه فقير " ؛ فقدان خوشبختي جمعي در داستان " خور هنلي " ؛ گمگشتگي فرديت بشري در جامعه انساني در داستان " روز تولد " ميباشد .
موراكامي استاد قصه گويي از تخيل هاي سركش و آرزوهاي بي پايان نهفته در نهاد بشري است . لذت خوانش قصه هاي او غير قابل توصيف است ؛ لذتي دروني و عميقي كه ناشي از همذات پنداري مخاطب اثر با قهرمانان داستانهاست . باور كنيد كه موراكامي استاد سخن جان قصه طلب آدمي است ! قصه هاي او ، نداي وجدان انساني انسان معاصر در عصر تنهايي و سرگشتگي بشريت پست مدرن است .
باشد كه موراكامي بنويسد ، بنويسد ، بنويسد ، بنويسد ، ... و غبرايي با توانمندي ترجمه كند ، ترجمه كند ، ترجمه كند ، ترجمه كند ، ... و ما هم فقط بخوانيم ، بخوانيم ، بخوانيم ، بخوانيم ، ... !
|
|