شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
"ز آغاز، عهدی کرده ام، کاین جان فدایِ شه کنم
بشکسته بادا پشتِ جان، گر عهد و پیمان بشکنم"
این روزها باز، هوای عطر قونیه در سر می پیچد ، عده ای عزم سفر دارند و عده ای سودای ان مي كشند .
این روزها باز، شوق دیدار تربت مولانا ...
در تاریخ عرفان ایرانی، نَه تاریخ تولد و نَه تاریخ مرگ شمس تبريزي به تحقیق مشخص است، لیکن تاریخ آشنایی و رودررویی شمس با مولانا در قونیه به تحقیق و قطعاً مشخص است (26جمادی الاخر سال 642 هجری قمری، برابر 29 نوامبر سال 1244 میلادی، برابر 8 آذر ماه سال 622 هجری شمسی) ...
روزنامه زود دویچه تسایتونگ: ناقدین سرشناسی مانند نجله کلک و آیان هیرزی علی یا نویسندهای بنام رالف جیوردانو بر این نظراند که اسلام به دموکراسی، حقوق بشر و بویژه به حقوق زنان کوچکترین ربطی ندارد.
مجتهد شبستری: این را من نمیتوانم بپذیرم. شریعت که حقوق برخاسته از اخلاق اسلامی است، به اصلاحات نیازمند است؛ این سخن درستی است. اما این بدان معنا نیست که برای دست یافتن به عدالت بیشتری از جمله برای زنان اسلام کنار گذاشته شود...
آناتول فرانس میگوید: "به عقیده من ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شیء زیباست." واقعیت این است که همهی دلها به ندای زیبایی گوش فرا میدهند ولی کمتر مغزی از علت آن میپرسد. انسان در زمانها و مکانهای مختلف از نوعی زیبایی برانگیخته میشد و عمر خود را در جستن آن به کار میبرد. در این بین تنها فلاسفه جویای حقیقت زیبایی و راز قدرت آن هستند...
۱. دو سال از نشر نخستین مقاله قرائت نبوی از جهان در فصلنامه مدرسه، میگذرد. اکنون ضروری میبینم مدعای اول آن مقاله را با در نظر گرفتن پارهای نکات مهم که در نقد آن خواندهام بار دیگر صورتبندی کنم. کوشش من این است که ابهامهای موجود در نخستین مقاله را با بیانی جدید روشن کنم و پارهای از نقدها را پاسخ دهم و بعضی از دعاوی را که به سخن من نسبت دادهاند و منظور من نبوده تصحیح نمایم...
سال پیش در روز تدفین پرویز مشکاتیان چیزکی نوشتم که در وبلاگ قبلی ام که چند روز قبل فیلتر شده است ، گذاشتم. دو سه روزی است که این وبلاگ جدید را ساخته ام، گفتم که بد نیست که همان نوشته را که بوی تازه گی و دوستی اش هنوز هم باقی است، دوباره اینجا هم به یاد آن خاطرات ،تکرار کنم.
امروز صبح (پنجشنبه دوم مهر ۸۸) رفتم تالار وحدت . کمی دیر رسیدم . شلوغ بود . تعدادی از دوستان و اشنایان این سنخ و گروه را دیدم . سلامی و احوالپرسی . حسین علیزاده ٬ پیر نیاکان ٬ درویشی ٬ ... حرفی گفتند و سخنی . که کنایه بود و گله از دوران و مدیران زمانه !...
جان لاک را پیامبر انقلاب انگلستان مینامند، فیلسوفی که در نزاع سلطنتطلبان و مشروطهخواهان انگلیسی، جانب حکومت پارلمانی را گرفت و از به ثمر نشستن «انقلاب باشکوه» در انگلستان به وجد آمد.فیلسوف محافظهکاری که در ساختار نظام سلطنتی انگلستان از آزادی فرد در مقابل اقتدار دولت دفاع کرد و به گاه اضطرار حتی حامی انقلاب شد و برداشتن سلاح در مقابل دولت محدودکننده آزادی را جایز دانست...
![]() |