شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
مادرم از مرگ میترسید، پس مجبور بود از آن صحبت كند. به همین خاطر است كه رمان دومش كاملا دربارهی مرگ است. مادرم از بازدیدكنندگان همیشگی گورستانها بود. روی طاقچه، پشت میز تحریرش، میان تصاویر نویسندههای مورد علاقهاش، یك جمجمه داشت. یكبار در یادداشتهای روزانهاش نوشت: اگر میدانستم این جمجمهی یك مرد است یا زن، آیا فرقی هم میكرد؟ در سن هفتاد و یک سالگی زمانی که درمییابد به سرطان خون دچار شده ...
مارسل پروست نويسنده فرانسوي و خالق رمان عظيم و شاهكار «درجستجوي زمان از دست رفته» وقتي در سال 1922 سال هاي پس از جنگ جهاني اول از دنيا رفت، تنها شاهد زندگياش در هشت سال آخر عمرش، خدمتكار زن جواني بود كه پروست هميشه او را با عنوان «سلست عزيز» خطاب مي كرد. (سلست در زبان فرانسوي به معناي فرشته آسماني است) ...
آن نفسی که باخودی، یار چو خار آیدت
وان نفسی که بیخودی، یار چه کار آیدت
آن نفسی که باخودی، خود تو شکار پشهای
وان نفسی که بیخودی، پیل شکار آیدت
...
....
به مناسبت روز جهانی مولانا ( ۸ مهر) برای فراخوان مقاله به کنفرانس " مهر مولانا " نوشتار زیر را آماده و ارسال کردم . باشد که شمیم جان افزای نفس حق مولانا بوی خوش مهر و محبت را بر عاشقانش در سراسر گیتی به ارمغان آرد ، كه هر كجا جاني عاشق باشد جذب اصل اصل اصل جانها باشد همچون آهني مجذوب آهنربا !
جاني كجا باشد كه او بر اصل جان مفتون نشد آهن كجا باشد كه بر آهن ربا عاشق نشد؟
اي واي آن ماهي كه او پيوسته بر خشكي فتد اي واي آن مسي كه او بر كيميا عاشق نشد!
...
...
امروز صبح (پنجشنبه دوم مهر ۸۸) رفتم تالار وحدت . کمی دیر رسیدم . شلوغ بود . تعدادی از دوستان و اشنایان این سنخ و گروه را دیدم . سلامی و احوالپرسی . حسین علیزاده ٬ پیر نیاکان ٬ درویشی ٬ ... حرفی گفتند و سخنی . که کنایه بود و گله از دوران و مدیران زمانه !...
![]() |