شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 
 

   " اين بزرگان را و كاملان را كه عالَم جهت ايشان هست كرد ، هم حجابي است ؛  وآن است كه گاه گاهي اسرار مي گويند با خدا، تا متلاشي نشوند؛ وقت ديگر نباشد اين حجاب...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 12:7  توسط رضا جوانروح  | 

ای خواجه، نمی‌بینی؟ این روز قیامت را!

این یوسف خوبی را، این خوش قد و قامت را!

 

ای خواجه خوش دامن، دیوانه تویی یا من؟

درکش قدحی با من ، بگذار ملامت را

...

...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 21:41  توسط رضا جوانروح  | 

 

     آخرين رمانِ ماريو بارگاس يوسا، نويسنده‌ي برجسته‌ي اهل پرو، «دختر بد» اخيراً با ترجمه‌ي خجسته کيهان و با عنوانِ «دختري از پرو» در ايران منتشر شده است. اين رمان، داستان عشقِ جواني به نام ريکاردو به دختري به نام ليلي است که وقعي به عشق او نمي‌گذارد. ريکاردو، در سال‌هاي بعد و در چهار دهه، در نقاط مختلف جهان با او روبه‌رو مي‌شود. اما همان‌قدر که با گذشت زمان، عشق در ريکاردو عميق‌تر مي‌شود، ليلي نه به عشق ريکاردو، بلکه به عشقِ هيچ‌‌کس اهميتي نمي‌دهد و ...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۹ساعت 13:15  توسط رضا جوانروح  | 

ای هوس‌های دلم،  بیا بیا بیا بیا

ای مراد و حاصلم،  بیا بیا بیا بیا

 

مشکل و شوریده‌ام،  چون زلف تو، چون زلف تو

ای گشاد مشکلم،  بیا بیا بیا بیا

...

...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 10:42  توسط رضا جوانروح  | 
 

    مولوی رنج بشری را ناشی از مستی هستی و فراموش کردن واقعیت و نادیدن آن می‌داند و یکی از علل رنج بشری را خودخواهی معرفی می‌کند.

     استاد مصطفی ملکیان،  در نشستی که در جهاد دانشگاهی برگزار شد، به بررسی « درد و رنج از دیدگاه کیرکه‌گارد و مولوی» پرداخت و گفت : مولوی رنج بشری را ناشی از مستی هستی و فراموش کردن واقعیت و نادیدن آن می‌داند و...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 21:55  توسط رضا جوانروح  | 
  

     با بررسي گفتار و نگاه مولانا به دو مقوله پير و ولي (اولياء) و نياز آدمي به راهنمائي و ارشاد پير و اينكه آيا در رهروي طريقت به سوي حقيقت، پير چه نقشي دارد و آيا لزومي به انتخاب پير است يا خير؟  

    از نقطه نظر جهان بيني مولانا و جهت طي مسير و راهي كه بسيار پرخطر و آفت خيز بوده و تجربه اي قبلي در سالك و رونده راه وجود ندارد، انتخاب پير ...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹ساعت 15:4  توسط رضا جوانروح  | 

بیخود شده‌ام لیکن،  بیخودتر از این خواهم

با چشم تو می گویم،  من مست چنین خواهم

 

من تاج نمی‌خواهم،  من تخت نمی‌خواهم

در خدمتت افتاده،    بر  روی زمین  خواهم

...

...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۹ آبان ۱۳۸۹ساعت 22:10  توسط رضا جوانروح  | 
 

     " کافکا در ساحل" رمان تصادف است. از ابتدا تا انتها، چیزی که داستان را پیش می‌برد، تصور تصادف است. پسری به نام کافکا تا‌مورا از خانه فرار می‌کند و به شهر دیگری می‌رود. به موازات این روایت، داستان مردی به نام ناکاتا هم روایت می‌شود. او یک عقب‌مانده‌ی ذهنی است؛ اما می‌تواند با گربه‌ها حرف بزند...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 20:40  توسط رضا جوانروح  | 

 

   روزنامه زود دویچه تسایتونگ: ناقدین سرشناسی مانند نجله کلک و آیان هیرزی علی یا نویسنده‌ای بنام رالف جیوردانو بر این نظراند که اسلام به دموکراسی، حقوق بشر و بویژه به حقوق زنان کوچکترین ربطی ندارد.

      مجتهد شبستری: این را من نمی‌توانم بپذیرم. شریعت که حقوق برخاسته از اخلاق اسلامی است، به اصلاحات نیازمند است؛ این سخن درستی است. اما این بدان معنا نیست که برای دست یافتن به عدالت بیشتری از جمله برای زنان اسلام کنار گذاشته شود...


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹ساعت 13:38  توسط رضا جوانروح  | 

 

من از کجا ؟ پند از کجا ؟ باده بگردان ساقیا

آن جام ِجان افزای را ، برریز بر جان ساقیا

 

بر دستِ من نِه جام ِجان ! ای دستگیر ِعاشقان

دور از لب ِبیگانگان ، پیش آر ، پنهان ساقیا

...

...

 


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ساعت 10:43  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا