شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 

" هر  قصه اي  را  مغزي هست  و  هر حکایتی را   قصدی   . 

 قصه را جهت آن مغز آورده اند بزرگان، نه از بهر دفع ملالت. 

 به صورت حكايت براي آن آورده اند، تا آن غرض در آن بنمايند.

 (شمس تبريزي)

 

" عيب  و هنر  "

 

   " عيبي باشد در آدمي كه هزار هُنر را بپوشاند ، و يك هُنر باشد كه هزار عيب را بپوشاند .آن يكي را همه عيبها نبُودْ اِلاٌ كينه دار بود ، هنُرهاش را پوشانيد ؛ و سرانجامشْ چه شد ؟ وَ اِنّ عَلَيك الْلعْنُه .

   خود ِمردم ِنيك را نظر بر عيب كِي باشد  ؟ شيخ بر مُرداري گُذر كرد ، همه دستها بر بيني نهاده بودند ، و رو مي گردانيدند ، و به شتاب مي گذشتند . شيخ نه بيني گرفت ، نه روي گردانيد ،  نه گام تيز كرد . گفتند : چه مي نگري ؟  گفت : آن دندانهاش چه سپيدست و خوب ! وديگر آن مُردار بزبان ِحال جوابي مي گفت شما را . "

 

( مقالات شمس تبريزي / دفتر اول ، ص 90 سطر 17)         

-------------------------------------------------------------------------------------------

تعبير متن :

      نگاه بد بينانه و عيب نگرانه به پديده هاي هستي،  تلخي و گزندگي خاصي به آدمي مي بخشد . ديدن عيب در چيزها و ديگري باعث دوري  و جدا افتادگي خواهد شد . هر عيبي و نقصي كه مايه شرمساري و شرمندگي و سر افكندگي نيست . عيب ها هم مرتبه و درجه دارند . برخي مهم اند و پر اهميت و برخي ناچيز و بيمقدار .

     حسن و نيكي نيز داراي مراتب و درجات است . هر هنري كه والا و ارزشمند نيست . در مقام مقايسه است كه عيب ها و هنرها ي كسي را مي توان سنجيد و ارزيابي كرد . گاهي فقط يك حسن و خوبي در فردي باشد كه چشم آدمي را از ديگر عيوبش  می پوشاند . ارتباط انساني با ديگري بر مبناي همين سنجش و گزينش حسن هاست .

    كوشيدن بر اين مقام كه نوع نگاهمان زيبا و نيك بين باشد از مراتب تعالي نفس است . نيك انديشان و نيك انگاران ، نيت نيك طلبانه دارند . انسان نيكو كه اصلش نيك است را،  نظر بر عيوب و زشتي نباشد . كوچكترين هنر و خوبي در چيزي انان را بس است . تلاش در زيبا ديدن جهان،  طريق رستگاري است . چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد .

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

پي نوشت:

   كتاب " مقالات شمس " كاري تحقيقي و تصحيحي است از استاد بزرگوار دكتر محمد علي موحد كه بزرگان عصر حاضر و نيك مردان نسل قديم است . مقالات  يادداشتها ي ياران نزديك مولانا و شمس تبريزي از گفتارها و سخنان گهربار شمس تبريزي است ، كه در جلسات خصوصي ياران همدل و همراه ويا در جمعهاي گسترده مريدان گفته شده است . اين نوشتارها كه تا پنجاه سال  اخير نا مكشوف و نا معروف بوده به همت دكتر موحد جمع آوري و ويرايش گرديده و در ئسترس قرار گرفته است . در يك تقسيم بندي كلي ، گفته هاي در آساي شمس كه در كتاب مقالات درج شده است ، شامل چهار بخش عمده است:

  1- قصه ها و حكايات پند آموز.

  2- تاويل و تفسير ايات قراني و احاديث رسول خدا.

  3- گفتار هاي گهر بار نغز.

  4- شرح حال و احوال شخصي در مورد شمس و اطرافيان و محيط پيراموني.

در سلسله نوشتارهايي كه در وبلاگ تحت عنوان باز خواني قصص متوني منبعد خواهد آمد ، از بخش" قصه ها و حكايات پندآموز " ، قصصي كه مناسبتي با جريانات و مسائل جامعه امروزين داشته باشد نقل خواهد شد .

اميد كه تجربيات شخصي اين بزرگواران عرصه آگاهي معنوي چراغ راهي براي انسان جستجوگر بي پناه دردمند عصر مدرن امروز باشد .

 


برچسب‌ها: قصه, مولانا, شمس, عرفان
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۰ساعت 8:38  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا