شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 

" تلخي و تنهايي "

نگاهي به مجموعه داستان " جايي به نام تاماساكو "  /  فلامك جنيدي

 

     قصه هايي تلخ وتيره . هفت داستان از تنهايي و جدايي انسانها .تلخي وبي معنايي زندگي روزمره زوجهايي كه در آستانه جداشدن اند يا جدا شده اند .عدم درك دنياي واقعي . عدم پذيرش وضعيت زندگي . تلخي و تلخي و تلخي .

    اولين كتاب فلامك جنيدي بازيگر سينما و تلويزيون ، شامل هفت داستان كوتاه با نام هايي نسبتا بلندند . داستانهايي كه فرم روايت غير خطي و  گاه چند روايت روي هم آنها  ،  بيشتر كار  كرد شكلي خودشان را به رخ مي كشند تا محتواي تلخ و تيره وتارشان  را .

     راويهاي اول شخص و غايب سوم شخص مفرد ، من  و  او  ، قصه هايي از نااميدي و رنج دروني شخصيتهايي را حكايت مي كنند كه عليرغم تيپ مدرن و شهري معاصر در پي نوستالژياي دوران قديم خوش هم هستند . ديالوگي در كار نيست . راوي ، تك گويي طولاني وخسته كننده اي را يكضرب از ماجراي قصه بازگويي مي كند . جملاتي نه محكم و نه سست . واژگاني نه تخصصي  نه پيش پاافتاده . حوادثي نه تكان دهنده و نه معمولي . رخدادهايي نه غير منتظره ونه عادي . همه چيز يكنواخت و متوسط . قابل باور و قابل انتظار .

     بي حوصله گي ها و بي توجه يهاي انسان دلزده و بي هدف امروزين در قالب شخصيت هاي داستاني در تلخ ترين شكل روايت شده اند .  وسواس بيمار گونه ، ماليخولياي ذهني ، تنفر احساسي شديد ، انزجار از با هم بودن زوجهاي جوان داستاني بن مايه قصه هاست . قصه هايي كه اكثرا با پايان ناتمام و باز اشان تفسير چند گانه مخاطب را همراه خواهد داشت .

" مي خواست بداند چطور مردم مي توانند سالها كنار هم زندگي كنند و هنوز راضي باشند ... مي خواست شگرد او را ياد بگيرد تا وقتي با مهدي همخانه شدند ، زندگي اشان به فنا نرود . و او گفته بود زندگي به هر حال به فنا مي رود . نگفته بود كاش نيامده بودي تا همه چيز زندگي ام براي هزارمين بار آن قدر واضح و روشن بي هيچ جاي فراموشي كردني جلو چشمانم قرار نمي گرفت . نگفت كاش به يادم نمي آوردي . "     ( ص 30 )

      داستانهاي تلخ و تيره و اندوهناك فلامك جنيدي آدمي را راضي نمي كنند و براي ياد آوردن هم خوب نيستند . لحن يكنواخت و بي افت و خيز راوي قصه ها و ابهامات سرگذشت قهرمانان داستاني ، عليرغم اميد به رهايي و سفر به ناكجا آبادي به نام تاماساكو ، موجب دلزدگي خواننده خواهد شد . شايد كه نور فانوس دريايي قصه اش راز خوب نوشتن و جذاب روايت كردن را به او بياموزد و راه بگشايد .


برچسب‌ها: داستان, نقد, قصه, فلامک جنیدی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ساعت 13:59  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا