|
شمس ِ مولانا
|
||
|
دغدغه های یک روح |
" نان پاره "
نان پاره ز من بستان ، جان پاره نخواهد شد
آواره عشق ما ، آواره نخواهد شد
آن را که منم خرقه، عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره ، بیچاره نخواهد شد
آن را که منم منصب ، معزول کجا گردد ؟
آن خاره که شد گوهر، او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ، ویران نشود هرگز
وان مصحف خاموشان ، سی پاره نخواهد شد
از اشک شود ساقی ، این دیده من ، لیکن
بی نرگس مخمورش ، خَمّاره نخواهد شد
بیمار شود عاشق ، اما بنمی میرد
ماه ار چه که لاغر شد ، اِستاره نخواهد شد
خاموش کن و چندین ، غمخواره مشو ، آخر
آن نفس ، که شد عاشق ، اَمّاره نخواهد شد
( مولانا / غزل 610 )
----------------------------------------------------------------------
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
شعر هاي مشهور هم وزن : گر زان كه نئي طالب، جوينده شوي با ما ... / اي ساقي جان پر كن آن ساغر پيشين را ... / معشوقه به سامان شد تا باد چنين بادا ... / اي دوست شكر خوشتر يا آنكه شكر سازد ... / عاشق شده اي اي دل ، سودات مبارك باد ... / نوميد مشو جانا كاوميد پديد آمد ... / شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد ... / گر بي دل و بي دستم وز عشق تو پا بستم ... / صورتگر نقاشم، هر لحظه بتي سازم ... / اي كرده تو مهمانم، در پيش درآ جانم ... / اي يار مقامر دل ، پيش آ و دمي كم زن ... / من مست و تو ديوانه ، ما را كه برد خانه ... / من عاشق جانبازم ، از عشق نپرهيزم ... / آن كس كه تو رادارد، از عيش چه كم دارد ... /
-------------------------------------------------------------------------------------------
|
|