شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
" من بارها زائیده ام ! "
در عاشقی پیچیده ام
دل را ز خود بر کنده ام
ار بیخ و بن سوزیده ام
من بی دهان ، خندیده ام !
من مست بی سر، سرخوشم !
در نیستی پریده ام
با چیز دیگر زنده ام
از عافیت ببریده ام
یکبار زاید آدمی
من بارها زائیده ام !
من بارها زائیده ام !
...
او هشتصد و اندی سال پیش در چنین روزی پا به دنیا گذاشت ولی سالها بعد با دیدار دوستی از دیار دوست از مادر هستی زائیده شد . بارها و بارها زائیده شد و پوست انداخت .
مولانایی که ما اکنون می شناسیم و دوستش داریم تولد واقعی اش یا همان دگردیسی روحی اش ، به دفعات و مکرر صورت پذیرفته و رخ داده است .
تولدش و زائیده شدنش مبارک باد . ایام مبارک باد . ایام می ایند تا بر ما و شما مبارک شوند . مبارک شما و مائیم . مبارک مولاناست . مبارک باد روز جهانی مولانا .
![]() |