شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 

" زلزله "

نگاهي به كتاب های " پس لرزه " و " ابر قرباغه و پاي عسلي "  هاروكي موراكامي

 

      " مسئله اين جاست كه من هيچ كاري با اتفاقهاي 50 هزار سال پيش يا 50 هزار سال بعد از الان ندارم . ذره اي هم برام مهم نيست . اون چه  مهمه حاله . كي مي دونه دنيا كي به اخر مي رسه ؟ كي مي تونه در باره آينده درست فكر كنه ؟ "       ( ص 49 )

   موراكامي نويسنده حالات و آنات هم اكنوني است . غنيمت شمري زمان حال و در وقت زندگي كردن . آدمهاي داستانهايش نه حسرت گذشته را دارند و نه غم ونگراني آينده را . آنچه كه براي شخصيت قصه ها مهم است بودن و چگونگي آن در وقت است . صوفي ابن الوقت باشد اي پسر  ...

     زمين لرزه شهر كوبه ژاپن در سال 1995 بهانه اي شد تا موراكامي پس از سالها اقامت دور از ژاپن به كشورش باز گردد و اثرات پس لرزه اي اين زلزله مهيب ويرانگر را در قالب مجموعه داستاني به قلم بكشد باعنوان "  after the quake stories  " .

    خانم سما قرايي چهار داستان از اين مجموعه را ترجمه و در قالب كتابي با عنوان " پس لرزه " توسط نشر قطره در سال 1390 به چاپ رسانده است . البته بنا به اظهار خودش در سال 1387 نشر چشمه نيز همين كتاب را منتشر كرده است .جالب انكه سه داستان از اين كتاب " چشم اندازي با اتوي ذغالي    -   ابر قرباغه توكيو را نجات مي دهد   -   شيريني عسل  " در ميان مجموعه داستانهاي كتاب " ابر قورباغه و پاي عسلي " به انتخاب و ترجمه خانم فرناز حائري در بهار 1390 توسط نشر حرفه نويسنده نيز منتشر شده بود . 

   جذابيت فضاي داستاني موراكامي ،  نوع گستره معنايي و مفهومي جهان نگري او به مسائل و دغدغه هاي دنياي مدرن ، پرداختن به مفاهيم درازناك وجودي بشري همچون : تنهايي  ، عشق  ، مرگ  ، پوجي  ، اضطراب  ، دلهره  ، رهاشدگي  ، اميد  ، انتظار  ، ...  مخاطبان اثرش را به وسوسه وامي دارد كه داستانها را براي چندمين بار و با ترجمه هاي مختلف و در قالب مجموعه هاي متفاوت بخوانند و باز خوانند .

   رواني و گويايي ترجمه خانم فرناز حائري در برگردان حس و حال انديشه هاي مواج روايتها بهتر و مناسبتر از كار درآمده است . اگرچه ديالوگها و چينش اجزاي داستاني موراكامي به حد كافي قوي و پرمايه است كه در هر زبان و لحن ترجمه اي منظور نظر مولف اثر را برساند .

   پس لرزههاي فاجعه زلزله كوبه به صورت شوك وقايع غير قابل انتظار در زندگي شخصيتهاي داستاني موراكامي بازتاب داشته و بخوبي توانسته است كه معاني مورد نظر مولف را به تصوير بكشد . رفتن زن از منزل شوهرش به طرز ناگهاني و بي خبر و درخواست طلاق و جدايي در اولين داستان مجموعه با عنوان " يونو در كوشيرو " آن چنان مرد قهرمان اثر را به شوك روحي دچار مي كند كه او را عاجز از هر گونه ارتباط حسي و جنسي با زنهاي ديگر كرده و تهي بودن درونش را به حس كش آمدن درياي وحشي در شبهاي سرد يخ گونه تبديل مي كند . تپش وحشيانه قلبي عاري از هر گونه چيز كه حتي استخوانهاي بدنش را به لرزه در مي آورد .

   " مشكل اينجاست كه از زندگي با تو هيچ چيز نصيبم نمي شد . يا اگر واضحتر بگم ، در درونت چيزي نداري كه بتوني به من بدي . تو خوب و مهربون و خوش قيافه اي ، اما زندگي كردن با تو مثل زندگي با يك تودهء هواست كه البته همه اش هم تقصير تو نيست . زنهاي زيادي هستند كه ممكنه بهت علاقه مند بشن . اما لطفا ديگه به من زنگ نزن. فقط از شر خرده ريزهايي كه از من باقي مونده راحت شو . "  (ص24)

  شيريني خوانش داستانهاي موراكامي حس غريب و بي نظيري است كه موجب عدم فراموشي تا زمانهاي مديد مي گردد . همذات پنداري مخاطب با شخصيتهاي داستاني به علت تجربه هاي حسي مشترك در عميق ترين مضامين دلمشغول كننده انساني بسيار شديد است . آدمي دوست دارد كه با روياهاي قهرمانان و آرزوهاي آنان شريك شود و با حس دور افتادگي و بي پيوندي آدمها  در عمق وجودي اش همدلي نمايد .

   خواندن هر دو كتاب خالي از لذت و رضايت دروني نخواهد بود . پس از خوانش قصه ها و حكايت هاي موراكامي آدمي دچار حسي ناشي از وزيدن باد در پيرامونش خواهد شد ، بادي كه از جايي ناشناس مي وزد ، از ما عبور مي كند و به جاي ديگري كه ناشناخته است مي بردمان .


برچسب‌ها: کتاب, نقد, داستان, ادبیات
 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ساعت 7:24  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا