شمس ِ مولانا
|
||
دغدغه های یک روح |
"طالب جوينده "
گر زان که نهای طالب ، جوینده شوی با ما
ور زان که نهای مطرب ، گوینده شوی با ما
گر زان که تو قارونی ، در عشق ، شوی مفلس
ور زان که خداوندی ، هم بنده شوی با ما
یک شمع ، از این مجلس ، صد شمع بگیراند
گر مردهای ور زنده ، هم زنده شوی با ما
پاهای تو بگشاید ، روشن به تو بنماید
تا تو همه تن چون گل ، در خنده شوی با ما
در ژنده درآ یک دم ، تا زنده دلان بینی
اطلس به دراندازی ، در ژنده شوی با ما
چون دانه شد افکنده ، بررست و درختی شد
این رمز، چو دریابی ، افکنده شوی با ما
شمس الحق تبریزی ، با غنچه دل گوید
چون باز شود چشمت ، بیننده شوی با ما
(غزل 74 ، مولانا)
-----------------------------------------------------------------------------------
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
شعر هاي مشهور هم وزن : اي ساقي جان پر كن آن ساغر پيشين را ... / معشوقه به سامان شد تا باد چنين بادا ... / اي دوست شكر خوشتر يا آنكه شكر سازد ... / عاشق شده اي اي دل ، سودات مبارك باد ... / نوميد مشو جانا كاوميد پديد آمد ... / شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد ... / گر بي دل و بي دستم وز عشق تو پا بستم ... / صورتگر نقاشم، هر لحظه بتي سازم ... / اي كرده تو مهمانم، در پيش درآ جانم ... / اي يار مقامر دل ، پيش آ و دمي كم زن ... / من مست و تو ديوانه ، ما را كه برد خانه ... / من عاشق جانبازم ، از عشق نپرهيزم ... / آن كس كه تو رادارد، از عيش چه كم دارد ... /
-------------------------------------------------------------------------------------------
![]() |