شمس ِ مولانا
 
 
دغدغه های یک روح
 

  "  شباهت رویدادها "  

   همزماني پديده ها و يا تقارن و تشابه حوادث و رخدادها در طول تاريخ براي بشر اعجاب انگيز و شگفت آور بوده است  . وجود مشابهات اسمي يا تاريخي يا مكاني ، تداعي كننده ارتباطات پنهان و يا روابط علي و معلولي محكم مابين حوادث رخ داده ظاهرا بي ربط با هم برشمرده شده است .

  در طول تاريخ افراد بسياري از اين تقارن و تشابه رخدادها سوء استفاده كرده و موجب فريب ديگران شده اند . اگرچه به ظاهر و در بادي امر تعجب و شگفتي ادمي او را از تفكر درست باز مي دارد ولي نگاهي خردمندانه به اينگونه واقعيت ها مي بايستي بدور از هرگونه مسئله متافيزيكي و اسرار آميز و راز آميز باشد . تئوري اثر پروانه اي و تسلسل علت و معلولي بسيار دراز و پيچيده طبيعي توجيه كننده و مفسر خواهد بود .

  مطلب زير كه اخيرا در جايي به آن برخورده ام از همين شق است . شايد اينهمه تشابه و همساني هاي حيرت آور به نظر ساختگي و يا اتفاقي و يا برنامه ريزي شده بيايد ؛ ولي واقعيت حوادث تاريخي و طبيعي مابين آنها در صورت نگاه ريزبين ، فراواني و شدت زيادي را برايمان رقم خواهد زد . عجيب است ولي غيرممكن نيست . حيرت آور است  ولي غير طبيعي نيست . تعجب انگيز است  ولي دور از انتظار نيست . واقعيتي است طبيعي و ذاتي جهان هستي . جهان ما اينگونه است ؛ پر از حوادث و اتفاقات مشابه و گاها يكسان تكرار شونده .

    جهان را هر گونه كه بنگريم و معنا كنيم در نظرمان آنگونه جلوه خواهد كرد . مگر طلوع و غروب خورشيد در هر روز حتي همان روزهايي كه اين حوادث ظاهرا مشابه با مكانها و زمانهاي دور از هم اتفاق افتاده اند ، فرقي كرده است ؟ -  خير . نگاه ما به حوادث و رخدادهاست كه نوع آن را مشخص مي كند . به قول انيشتن : جهان را فقط دو جور مي توان ديد . يا همه چيز معجزه است ويا هيچ چيزي معجزه نيست ! 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 در ميان حوادث تاريخي گاه به مواردي برمي خوريم اعجاب آور و بهت آفرين. دو حادثه به فاصله صد سال از يکديگر اتفاق افتاده است اما وجوه تشابه ميان اين دو حادثه آنقدر زياد است که گويي کسي تمامي اين موارد اتفاقي و تصادفي را از قبل برنامه ريزي و هماهنگ کرده است. دو تن از روساي جمهور امريکا آبراهام لينکلن و جان اف کندي موضوع اين شگفتي شده اند.

     اخيراً برخي کارشناسان بين زندگي و مرگ دو رئيس جمهور اسبق امريکا يعني «آبراهام لينکلن» و «جان اف کندي» وجوه تشابه فراواني پيدا کرده و بر آن انگشت گذاشته اند که شگفتي هر خواننده يي را برانگيخته است. نگاه کنيد:

1- آبراهام لينکلن در سال 1846 به کنگره راه يافت و جان اف کندي در سال 1946.

2- لينکلن در سال 1860 به رياست جمهوري انتخاب شد و کندي در سال 1960.

3- هر دو رئيس جمهور به خصوص بر حقوق مدني تاکيد داشته اند.

4- هر دو رئيس جمهور پس از ورود به کاخ سفيد فرزندي را از دست دادند.

5- هر دو رئيس جمهور روز جمعه کشته شدند و هر دو هم به ضرب گلوله يي که به سرشان اصابت کرد.

6- منشي لينکلن، کندي نام داشت و منشي کندي، لينکلن.

7- هر دو به دست فردي از اهالي جنوب امريکا کشته شدند و هر دو هم جانشيني به نام «جانسون» داشتند؛ اندرو جانسون که جانشين لينکلن شد، در سال 1808 به دنيا آمده بود و ليندون جانسون که بر جاي کندي نشست، در سال 1908.

8- «جان ويلکس بوث» که لينکلن را به قتل رساند، متولد سال 1839 بود و «لي هاروي اوسوالد» که به زندگي کندي پايان داد متولد 1939.

9- هر دو قاتل اسمي سه بخشي داشتند و هر اسم از 15 حرف تشکيل شده بود.

10- لينکلن در تئاتري به نام «فورد» به قتل رسيد و کندي در اتومبيلي به نام لينکلن، ساخته شده در کارخانه «فورد».

11- لينکلن در يک تئاتر کشته شد و قاتلش پس از فرار، خود را در انباري مخفي کرد. کندي از انباري هدف قرار گرفت و قاتلش پس از فرار در يک تئاتر پنهان شد.

12- «بوث» و «اوسوالد» هر دو پيش از آغاز محاکمه شان به قتل رسيدند.

13- و بالاخره اينکه لينکلن يک هفته پيش از مرگ خود در شهر «مونرو» در «مريلند» به سر مي برد و کندي اوقات خود را با هنرپيشه يي به نام «مريلين مونرو» مي گذراند.


برچسب‌ها: سياست, دولت, اجتماع, کندی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱ساعت 8:22  توسط رضا جوانروح  | 
  بالا